نمیدونم که تو رو نفرین کنم یا اینکه برم نمیدونم
که تو حل مشکلی یا مشکلم
با تو عاشقانه بودم پس چرا حصرت یه روز عشق موند به دلم
با تو شاهنامه بودم نه یک غزل
با تو رودخانه بودم نه یک غنات
یه روز منو تو بودیم حالا منو تنهایی و یه عمر خاطرات
تو رفتی و سهم ما سفر شد
دل آروم ما در به در شد
برا شروع یه عکس میزارم مخصوص بهار جونم
شاید اینجوری یکم بخنده و ناراحتی هارو فراموش کنه
فعلا خالیه اما تا چند روز دیگه بر میگردم و پرش میکنم
امروز که درس دارم ولی به محض اینکه بیکار شدم مایم و آپ میکنم.